حیوونکی

حیوونکی مایکل مور هر چی به جرج بوش بخت برگشته گیر می دهد و پته اش  را روی آب می ریزد

هر چی سند و مدرک رو می کند که این بابا(بوش پسر) قدیم تو کار خلاف بوده و با آدمای ناجور حشر

و نشر داشته , تو کت این ملت ما نمی رود که نمی رود این بدبخت(مایکل مور) کلی خودش را آن ور

آب پیش دولتی ها خراب کرده که همین نکته را بقبولاند ولی کو گوش شنوا . طفلکی را پاک جیره خور

جرج بوش کردند رفتند. آخه یکی نیست بهشان بگوید کم مانده مایکل مور فقط فحش خار مادر نثار جرج

کند آنوقت شما میگویید او گماشته بوش است آخه مگه چنین چیزی ممکنه لابد فردا اگر کسی بیاید

به پرزیدنت خودمان (ا.ن) بد و بیراه بگوید جزوعمال دولتی محسوب می شود ودارد واسه ملت فیلم بازی می کند که: بعله مخالف زیاده ما تحویلشان نمی گیریم اصلا ایشان انقده گل تشریف دارند که کسی

رویش نمی شود نازکتر از همان گل نثارشان کند    واقعا که...

صفر ها را بردارید

توی روزنامه جام جم حکومتی خواندم که می خواهند 3 تا صفر جلوی ریال را بردارند تا بیش

از این پول ملی ایران مفتضح نشود آقایان حکومتی کلی زحمت کشیدند و در سریعترین زمان ممکن

(حتی سریعتر از سرعت نور) ارزش ریال را به زیر صفر مطلق رساندند و این میسر نبود مگر با تلاش شبانه روزی غیور مردان عرصه اقتصاد کشور. انقدر گند زده اند که حالا آن را می خواهند با یک 

گند دیگر بپوشانند ولی دم خروس پیداست. اقتصادی که از بیخ و بن ویران است و از 8 جهت جغرافیایی جنس قاچاق وارد کشور می شود و تنها چیزی که در بازار مکاره اش یافت نمی شود کالای گرانبهایی به نام " دوام و ثبات"  بازار است حالا اقایان خوشخیال می خواهند با حذف 3 تا صفر درستش کنند شاید بتوان با حذف صفر اقتصاد بیمار که چه عرض کنم مردنی را نجات دهند زکی

اخر و عاقبت بازی در فیلم مستند هامون بازهای مانی حقیقی

بعد از قرنی رفتیم تو یک فیلم بازی کنیم  از شانس ما طرف معلوم نیست کجا غیبش زده

ما اگه شانس داشتیم بابام اسممو شانس الله می گذاشت به نظرم اگه حتی  کسی مثل

مارتین اسکورسیسی هم از نیو یورک می کوبید میامد از من فیلم می گرفت می رفت

پشت سرش رو هم نگاه نمی کرد خر ما از کرگی بوبول نداشت(ببخشید) کلی پیش

فک و فامیل افه اومدیم که تو فیلم مستندی از یک کارگردان خیلی آوانگارد(جان عمه اش)

بازی کردیم و اگه می خواهید فیلم مرا ببینید باید یه توک پا تا جشنواره کن قدم رنجه

بفرمایید نگو آخر سر از شبکه 4 و5و 6وطبرستان و لاغیر در خواهد آورد.

بچسبیم به همان خوانندگی و ساخت ویدیو کلیپ های آماتوری حالشو می بریم خودمان

کارگردان وموزیسین و هنرپیشه نقش اول و دوم و فیلمبردار وتهیه کننده هستیم و منت

این و آن را نمی کشیم هیچ جا هم ما را نشان نمی دهند خلاص مهرمان حلال جانمان آزاد.....

 

یادداشتی از دوستم طغرل در مورد فیلم مستند هامون بازها

هامون بازها .خوب از اولش با اون اسم مسخره اش مشخص که شما چه معجونی رو در صورت انتخاب باید تا انتها میل کنید .یه نوشیدنی پر ویتامین با انواع واقسام جک و جونور.و کلی مخلفات . من که خودم شخصا نفهمیدم فیلم هامون چه تحفه ایی بوده که بعد این مدت فیلمی با مزمون هامون بازها ساخته بشه که کاملا اون رو نکوهش کنه . با نشون دادن چند تا آدم اتو کشیده و عصا قورد داده .(لبته به جز اون قسمت کمدی).با اون صحنه های پر شکوه که در ابتدا فیلم هست . و اون ادا اطفار های مسخره هامون باز اول که تو رویاهاش خودشو به جای خسرو شکیبایی فرض می کنه .خصوصا سکانس زیر پرچم که خیلی هم با شکوه بود و به هامون باز اول این حس وارد شد که وزیر فرهنگ و ارشاد کشور می تونه باشه .خوب ادمی تا این حد پر حرارت می تونه در مورد یه فیلم صحبت بکنه چرا نتونه درامور بزرگتر دخالت بکنه.!خدا شکر آقای شکیبایی تو فیلم دنبال تخم بلدرچین نبود .که اون زمان قضا و قدر روزگار و کلماتی که تو امون هستن و نمی شه کندشون به کمکش نمی امدن.من کاری به مضمون فیلم هامون بازها و هامون ندارم .(که یه چیز تو مایه های کفتر و کفتر بازی).می خوام به اقای حقیقی بگم به غیر تهران تو شهرستان ها نمی شه خیابون های زیبا و پرچم های بلند و ادم های با کلاس دید .یحتمل جناب حقیقی امورات و تفریحات و اکثر کارهاشون رو تو تهران انجام می دن و بیش از حد به اون علاقه دارن . خوب نباید غیر این هم باشه چون اگه کنار اون قوری یا اون دیوار تبلیغات نوشته بودن هیچ وقت مانی حقیقی نمیشدن.و با این شکل نظرات یک شخص رو به مسخره نمی گرفتن.در کل فیلم دو چیز به صورت کامل نما یان .ادم های هوادار هامون بسیار با کلاس و فهمیده و ادم های مخالف هامون دچار فقر فکری و بی منطق. خوب تا بوده همین بوده . حالا چند هفته بعد از پخش این فیلم تعدادی از افرادی که در فیلم حضور داشتن به جون هم افتادن و کار را به فحش کاری و به خانواده های هم کشوندن خنده دار این جاست که همین افراد در جلوی دوربین در حد اعلا با شخصیت ظاهر شده بودن و به قولی معروف با قیا فه های روشن فکرانه و فهمیده سعی می کردن پختگی خودشون رو نشون بدن .اما بعد پخش فیلم سری به وبلاگ ها ی این افراد که تصادفا بعد از پخش همین فیلم راه اندازی شده بود زدم .نفد های وحشتناک که از هم کرده بودن و کار را به بابا ننه هم کشونده بودن . بچه ننه های بی جنبه .احتمالا تک تک این دوستان توقع داشتن با حضور تو این فیلم یه شبه شون پن یا براد پیت یا زبونم لال جنیفر لوپز بشن .به نظر من قهرمان این فیلم عماد بوده هامون باز شماره 4 .چون اون هدفش از حضور تو فیلم چیزی به غیر از چرندو خزعبلات گفتن در مورد فیلم هامون بوده . هدف اون به گفته هامون باز شماره 5 آقای قاسمی گذشتن از دیوار برلین بوده . و اون موفق شد کاری که ادمی با اعتماد به نفس بال مثل عماد می تونست انجام بده .در اخر به این قاسمی هم باید گفت مدیر یه نشریه بودن و گذروندن 18 ماه از خدمت با سلام وصلوات پشت میز رو نمی شه فهم و کمال یه انسان به حساب آورد .امیدوارم با راه اندازی وبلاگ برای خبر دهی در مورد فیلم کنعان به کارگردانی مانی حقیق بتونین به اهدافتون نزدیکتر بشین .امیدوارم بتونی 10 سال دیگه تو فیلم شارلاتان بازهای مانی حقیقی بازی کنی. همیشه بر حسب اتفاق قلم ها به حاشیه می ره سخت نگیر

دعای اینتر نتی

خدایا...

اینتر نت DIAL UP  ما را گسترش بیشتر بفرما...

فایروال های ما را در برابر ویروس های مخرب غرب و

شرق مستحکم تر بفرما...

فیلتر های ما را در برابر سایت های غیر اخلاقی همچون

سدی استوار بگردان...

نرم افزار های ما با شماره سریال همراه بگردان...

باکس ایمیل ما را از شر اسپم ها  خلاص بگردان...

سرعت دانلود را افزون تر بفرما...

ودایع ما را به سهام تبدیل بگردان...

 

آمین...

 

 

پارانویا

می خواهم یک چرت شیرین بعد از ظهر داشته باشم اما اگر این کهنه خر با آن وانت قراضه اش بگذارد

و با آن بلندگوی عهد بوق و صدای نخراشیده اش .

 

آی .. عمو آدم کهنه می خری به چند؟

می خواهم یک چرت شیرین بعد از ظهر تابستان داشته باشم اما اگر این خیالات کودکی بگذارد

یادش بخیر آلاسکا می فروختم دانه ای بیست تومان مفت بود خیلی مفت کارت هوشمندی هم در کار نبود

هنوز سیاسیون پارانویا به من پیشکش نکرده بودند

نامه من به هوشنگ گلمکانی بعد از پخش فیلم هامون بازها با حضور خود

آقای گلمکانی عزیز

 

در مورد فیلم هامون بازها اتفاقاتی افتاد که چون با آن مجله وزین بی ارتباط نمی باشد و خود نیز در این فیلم حضور داشتم

با پخش این فیلم از شبکه چهار که مثل خود فیلم هامون با حرف و حدیث بسیار توام بود و چون خودم هم در این فیلم بازی داشتم

چشمم به یک سری حقایق در مورد سینمای ایران باز شد.

من از خوانندگان قدیمی فیلم هستم و چند بار مطالب من در فلاش بک چاپ شده است با دیدن فراخوان فیلم هامون بازها من هم

مطلبی در نکوهش هامون و مهرجویی و در تمجید از حاتمی کیا و اژانس شیشه ای ایمیل کردم.

فکرش را نمی کردم ولی دستیار مانی حقیقی تماس گرفت و قراری برای انجام مصاحبه گذاشته شد.انها آمدند و رفتند و من در

رویاهایم خود را در رد کارپت  کن و گلدن گلوب می دیدم . چند ماهی گذشت و دیدم  خبری از هامون بازها نیست در ویژه نامه

جشنواره فجر هم دنبالش بود اما خبری ازش نبود در حالی که فرضا فیلم اقای کیمیایی ساخته امیر قادری که مانور تبلیغاتی زیادی

رویش نشده بود به نمایش در آمد.

مانی حقیقی هم که رفت و پشت سرش را هم نگاه نکرد لا اقل یک نسخه فیلم بخورد تو ی سرش معلوم نشد  کی پخش میشود یا نمی شود

تا اینکه طبق خبر سایت فیلم کوتاه اواخر تیر قرار شد که پخش شود ما هم به تمام فک و فامیل اس ام اس زدیم و همه را پای تلویزیون میخ کردیم و پخش نشد و خیط شدیم .

هفته بعد ش طبق خبر روزنامه جام جم پخش شد و ما غفلت کردیم و ضبطش نکردیم یک فیلم بی سروته انگار مانی حقیقی زحمت نداده بود به خودش تا تدوینش کند بی ربط ترین قسمت های صحبت های من را در فیلم گذاشته بود البته از دید خانم مرضیه ریاحی

در سایتش من از مانی حقیقی بازی خوردم و با نشاندن من کنار قوری و اینکه سرباز فراری ام ( شانس اوردم ان تیکه که گفتم

از دانشگاه اخراج شدم را در فیلم نگذاشت) تصویری کاریکاتوری از من بعنوان تنها منتقد هامون و طرفدار حاتمی کیا  ارائه شد

حالا و سط این هیر و بیر مانی حقیقی اعلامیه ای شدیداللحن مبنی بر اینکه این فیلم من نمی باشد منتشر کرد و اوضاع بیش از

پیش شیر تو شیر و قمر در عقرب شد. جالب اینجاست که درست هفته بعد فیلم پشت صحنه اژانس شیشهای پخش شد وبه نوعی

احتمالا خود تلویزیون عوض مانی حقیقی از من دلجوئی کرد.

الان کار من شده نوشتن جوابیه برای کامنت هایی که در اینتر نت علیه من درج می شود. آخر و عاقبت کن و گلدن گلوب به شبکه

چهار منتهی شد. رد کارپت هم شد گلیم کهنه.

قبل از پخش فیلم امیر